جدیدترین های دنیا

جدیدترین اخبار را در وبلاگ ما دنبال کنید

جدیدترین های دنیا

جدیدترین اخبار را در وبلاگ ما دنبال کنید

چرا ما اغلب از انتخاب بازیگران در فیلم های مورد علاقه خود ناامید می شویم

چرا ما اغلب از انتخاب بازیگران در فیلم های مورد علاقه خود ناامید می شویم

1

1

2

-

1 کیلو


در فیسبوک به اشتراک بگذارید


آن را توییت کنید


در Pinterest به اشتراک بگذارید

قوانین تئاتر از هزاران سال پیش وجود داشته است: بازیگرانی که در کمدی بازی می کنند نمی توانند درام بازی کنند و بالعکس. علاوه بر این ، آنها باید کاملاً شبیه شخصیت هایی باشند که بازی می کنند. برای مدت طولانی ، یک هملت لاغر و اسپرت ، مانند یک کارمن مو سبک ، غیرقابل تصور بود. امروز هملت می تواند ورزشکار باشد و کارمن مجبور نیست سبزه باشد. با این حال ، تفاوت بین ظاهر فیزیکی شخصیت کتاب و بازیگری که در یک فیلم نقش خود را بازی می کند ، می تواند بحث های داغی را بین تماشاگران ایجاد کند.


برایت ساید سعی کرده است بفهمد چرا انتخاب بازیگران در سینما اغلب بینندگان را ناامید می کند. نتیجه گیری ما در این مقاله است.


تهیه کنندگان به جای ساختن یک فیلم با کیفیت به دنبال غنی سازی خود هستند

فیلم های هالیوود با بازیگران از نوع وسترن ساخته می شوند حتی اگر نقش هایی که بر اساس شخصیت های بسیار متنوع تری بازی می کنند. هالیوود اغلب به دلیل این ویژگی مورد انتقاد قرار می گیرد ، اما وضعیت در شرف تغییر نیست.


چرا ما اغلب از انتخاب بازیگران فیلم های مورد علاقه خود ناامید می شویم

© پان / برادران وارنر

فیلم "پان" در سال 2015 به سینماها آمد. وقتی تهیه کنندگان اعلام کردند که لیلی دجله توسط رونی مارا بازیگر آمریکایی بازی می کند ، هواداران بلافاصله در شبکه های اجتماعی واکنش نشان دادند. این بازیگر زن بعداً در مصاحبه ای اعتراف کرد که در افکار عمومی سهیم است و از بازی در این نقش پشیمان است.


همین بحث بعد از اولین نمایش فیلم "خروج: خدایان و پادشاهان" در سال 2014 اتفاق افتاد. سربازان مصری توسط بازیگران سفیدپوست بازی می شدند و بنابراین فیلم فاقد واقع گرایی بود.


تبلیغات


تبلیغات


چرا ما اغلب از انتخاب بازیگران در فیلم های مورد علاقه خود ناامید می شویم

© The Lone Ranger / Studios Walt Disney، © Ghost in the Shell / Paramount Pictures

این تولیدات به دلیل انتخاب بازیگر جانی دپ به عنوان تونتو هندی در فیلم "Lone Ranger: Birth of a Hero" مورد انتقاد قرار گرفته است.


تهیه کنندگان فیلم "شبح در پوسته" همان اشتباه را مرتکب شدند: اسکارلت جوهانسون نقش اصلی را بازی کرد. بینندگان غربی از این انتخاب خشمگین شدند: چرا یک شخصیت ژاپنی توسط یک بازیگر آمریکایی با موهای بور بازی می شود؟! با این حال ، ژاپنی ها از انتخاب بازیگر زن خوشحال شدند و سر و صدایی را که در اطراف اوضاع وجود داشت درک نمی کردند.


چرا ما اغلب از انتخاب بازیگران در فیلم های مورد علاقه خود ناامید می شویم

© تحت تعقیب / تصاویر جهانی ، © بدن گرم / Lionsgate

لیست فیلم هایی که به همین دلیل مورد انتقاد قرار گرفته اند طولانی است. به عنوان مثال ، تام کروز در فیلم "Edge of Tomorrow" یک شخصیت ژاپنی را بازی کرد ، آنالی تیپتون در فیلم "بدن گرم" نقش یک زن اتیوپیایی را بازی کرد ، در حالی که آنجلینا جولی در فیلم "Wanted: سرنوشتت را انتخاب کن ".


اما چرا با وجود همه انتقادها ، تهیه کنندگان مدام بازیگران سفیدپوست را برای نقش شخصیت های رنگی انتخاب می کنند؟ این یک انتخاب آسان خواهد بود: کار با افرادی که تحصیلات یکسانی دریافت کرده اند و بخشی از یک فرهنگ هستند نیز کار ساده تری است.


تبلیغات


تبلیغات


نام های معروف فروش بهتری دارند

تولید فیلم گران است و کاملاً طبیعی است که گروه فیلم و همچنین سرمایه گذاران از فیلم هایی که تولید می کنند درآمد کسب کنند. انتخاب بازیگران در این مورد نیز قابل درک است: یک بازیگر شناخته شده تماشاگران بیشتری را به سینما جذب می کند. با این حال ، گاهی اوقات بازیگرانی که در یک فیلم عملکرد خوبی داشتند ، در فیلم دیگر اصلاً قانع کننده به نظر نمی رسند.


© The Terminator / Cinema '84، © Terminator 2: Judgment Day / کانال Le Studio + S.A. ، © Terminator Genisys / Paramount Pictures

به عنوان مثال ، امیلیا کلارک در نقش دنریس تارگرین در مجموعه افسانه ای "بازی تاج و تخت" بسیار جالب بود. و اکنون تصور او با هر لباس دیگری دشوار است. به خصوص در مورد سارا کانر از "The Terminator" وجود ندارد.


ما یادآوری تاریخچه این شخصیت را به شما پیشنهاد می دهیم.


در قسمت اول فیلم سارا کانر یک دختر معمولی است که در یک موقعیت پیچیده مقاومت می کند و همچنان قوی است.

قسمت دوم (Terminator 2: Judgment Day) سارا را به عنوان یک جنگجو به ما نشان می دهد که قادر است دشمنان را برای نجات جهان نابود کند.

سارا کانر با بازی امیلیا کلارک قطعاً زنی قدرتمند است که برای نجات دنیا اقدامی نمی کند.

امیلیا اذعان داشت که فیلمبرداری برای او بسیار پیچیده بود زیرا فیلم با عجله ساخته شده و کیفیت فیلمنامه مورد دلخواه قرار گرفته است. و وقتی "ترمیناتور جنسیس" در گیشه شکست خورد ، خانم بازیگر خیالش راحت شد - این بدان معناست که تهیه کنندگان قصد ندارند فیلم بعدی را فیلمبرداری کنند.


هیکل بازیگران اغلب بسیار به نظر می رسد

ایلوستریتور 10 دختر کوچک را به نمایندگی از کشورهای مختلف ترسیم کرد و آنها شایان ستایش هستند

ایلوستریتور 10 دختر کوچک را به نمایندگی از کشورهای مختلف ترسیم کرد و آنها شایان ستایش هستند

2

-

2

2

1 کیلو


در فیسبوک به اشتراک بگذارید


آن را توییت کنید


در Pinterest به اشتراک بگذارید

در گذشته ، تصویرگر Lera Kiryakova بازیگران مورد علاقه ما را به عنوان شخصیت های کارتونی به تصویر می کشید. امروز ، او تصمیم گرفت با استفاده از خلاقیت خود پرتره های سرگرم کننده و به یاد ماندنی دختران کوچک را که نماد کشورهای مختلف جهان هستند ، تصور کند. این هنرمند با لباس ، حیوانات ، غذا ، لوازم جانبی و آرایش خود توانسته است صفات متمایز و فرهنگ ملل مختلف را به تصویر بکشد.


در Bright Side ، ما می خواهیم چند تصویر از این هنرمند با استعداد را با شما به اشتراک بگذاریم.


1. یک دختر کوچک هندی با مار کبری

© lera_kiryakova / اینستاگرام

در این نقاشی ، چندین اشاره فرهنگی به هند وجود دارد. ابتدا لباس سنتی زنان ، ساری ، یک بوم ابریشمی یا نخی که به دور کمر بسته می شود ، همراه با یک بلوز کوتاه و تنگ به نام چولی. ما همچنین bindi ، یک عنصر تزئینی که روی پیشانی قرار گرفته است ، و خال کوبی های زیبا حنا را پیدا می کنیم. سرانجام ، تکان دادن به افسونگران مار ، که مار کبری اغلب شریک ممتاز آن است.


تبلیغات


تبلیغات


2. کمی کنیایی با توله شیر در آغوش

© lera_kiryakova / اینستاگرام

کنیا کشوری در شرق آفریقا است که به دلیل تنوع زیستی جانوران مشهور است. در این نقاشی می توان دختری کوچک را مشاهده کرد که یک توله شیر را حمل می کند. فرهنگ این ملت بسیار متنوع است و در تعداد زیادی از روستاها به تصویر کشیده شده است. از میان اقوام مختلف کنیا ، ماسائی هستند. لباس سنتی آنها شوکا است ، پارچه ای رنگارنگ ، معمولاً به رنگ قرمز که کل بدن را احاطه کرده است. زنان و مردان انواع مختلفی از جواهرات از جمله گردنبند ، دستبند ، و مچ پا را استفاده می کنند.


3. کمی مغولی

© lera_kiryakova / اینستاگرام

مغولستان به قاره آسیا تعلق دارد و دمای آن می تواند به 30 درجه سانتی گراد برسد. ساکنان برای مواجهه با دوره زمستان لباس گرم می پوشند. اقتصاد کشور عمدتا در گاوهای بز (گوسفند و بز) برای تولید ترمه زندگی می کند. این یکی از عجیب ترین و نادرترین پشم بزهای جهان است ، به همین دلیل بسیار گران است.


تبلیغات


تبلیغات


4. یک دختر کوچک ژاپنی که کیمونوی سنتی پوشیده است

© lera_kiryakova / اینستاگرام

یکی از معروف ترین غذاهای غذاهای ژاپنی سوشی است. این غذا به جای چنگال ، چاقو یا قاشق با chopstic خورده می شود. در تصویر ، لباس سنتی ژاپن ، کیمونو ، را می یابیم ، که بدن را می پوشاند و با کمربند پهن تنظیم می شود: یک ابی.


5. کمی روسی

© lera_kiryakova / اینستاگرام

روسیه با مساحت 17،098،242 کیلومتر مربع ، بزرگترین کشور در جهان است. دختر کوچک روسری سنتی به سر دارد. و دور گردنش ، بولیک ، نانهایی که شباهت زیادی به نان شیرینی دارد ، می پوشد.


تبلیغات


6. یک دختر کوچک هاوایی که با ریتم زوزه خود آواز می خواند

© lera_kiryakova / اینستاگرام

هاوایی ، مجمع الجزایر متشکل از چندین جزیره ، در اقیانوس آرام واقع شده و بخشی از ایالات متحده است. رقص های سنتی بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ آنهاست و با سرودها یا ملودی های تولید شده توسط سازهایی مانند وکول همراه است. این گردنبند گل به لطف گردشگری بین جزایر و سرزمین اصلی کشور بین قرن 19 و 20 محبوب شد. هنگام ورود یا عزیمت به عنوان علامت مهربانی ارائه می شود.


7. کمی مکزیکی مبدل به "کاترینا"

© lera_kiryakova / اینستاگرام

روز مردگان (به اسپانیایی "Día de Muertos") تعطیلات مکزیکی است که به احترام مرحوم ادای احترام می کند. در تاریخ 1 و 2 نوامبر برگزار می شود. در طول این دو روز ، ساکنان لباس "کاترینا" را می پوشند تا به رژه های شهرهای مختلف بروند.


تبلیغات


تبلیغات


8. کمی بومی آمریکایی

© lera_kiryakova / اینستاگرام

بومیان آمریکا بومیان آمریکا هستند. در این تصویر ، می توان دو گونه جانوری بومی آمریکا راکون و مرغ مگس خوار را مشاهده کرد.


9. یک دختر کوچک از آلاسکا

© lera_kiryakova / اینستاگرام

آلاسکا متعلق به ایالات متحده است ، و در شمال شرقی آمریکای شمالی واقع شده است. به دلیل همجواری با قطب ، دما می تواند به −46 ºC برسد. در این منطقه ، عمل ماهیگیری مهم است ، زیرا در دریای برینگ و اقیانوس آرام شمالی ماهی کاد و ماهی قزل آلا زیادی وجود دارد. و سرانجام ، مسابقه سگ های سورتمه ای بخشی از فرهنگ عامه است.


تبلیغات


تبلیغات


10. کمی اوکراینی با لباس سنتی

© lera_kiryakova / اینستاگرام

اوکراین کشوری است که در اروپای شرقی واقع شده است. هنرهای نساجی و صنایع دستی در فرهنگ اوکراین جایگاه مهمی دارد. روی نقاشی ،

- فیلم هفته: مارتین ایدن -

- فیلم هفته: مارتین ایدن -

اگر کار جک لندن همیشه سینما را مجذوب خود کرده است ، هنوز کسی جرات نکرده است که از شاهکار برجسته او ، مارتین ادن (1908) ، نوعی زندگینامه مستاصل و یکی از قوی ترین توصیفات خشونت اقتباس کند. اجتماعی و فرهنگی هرگز نوشته نشده است. پیترو مارچلو جرات چنین کاری را دارد و با جایزه بهترین بازیگری مرد در ونیز برای لوکا مارینلی در یک فیلم کاملاً منفرد در جایگاه نخست قرار می گیرد. به حدی که هرچه فرم او از مدل خود دور شود ، هرچه بیشتر به ذهن او نزدیک می شود.

 

هر کسی که مارتین ایدن را خوانده باشد ، لزوما هنگام ورود به اتاق ترس خواهد داشت. وزن زیبایی شناختی و سیاسی آن ، دقت در روند حیاتی قهرمان آن ، توصیف زیبا از یادگیری خودآموز ، همچنین از کار ، چه در نوشتن مرد جوان و چه در کارهای غذایی وحشتناک ، جایی که لندن مدیریت می کند به ندرت در تاریخ ادبیات برای توصیف استفاده و تخریب است که بدن و ذهن یک انسان می تواند متحمل شود هنگامی که تبدیل به یک نیروی کار می شود ... فکر کردن برای یک فیلم دو ساعته دشوار است همه آنها. دقیقاً مانند خشونتی که لندن بدون نام بردن از آن سفر "ترانس کلاس" شخصیت اصلی خود را توصیف می کند (کارگری شیفته فرهنگی که با بورژوازی پیوند می دهد ، همان چیزی که از آن دور خواهد شد تا در فقر بنویسد ، همان که هنگامی که به شهرت برسد جشن می گیرد) و این نثر فرانسوی معاصر را که پر از این مفاهیم است کم رنگ می کند. بنابراین غیرممکن است که ریتم ضرورتاً همسان ، بیضوی و خفا را که پیترو مارچلو به اقتباس خود می دهد ، گیج کننده پیدا کنید. با این حال ، آنجا به پایان می رسد. به عبارت دیگر: محدودیت های فیلم محدودیت های هر اقتباس ادبی است. به دلایل زمانی ، او باید راه حلهایی پیدا کند که کاملاً کلاسیک باشند (ادغام چند شخصیت در یک ، حذف چند قسمت مشابه و غیره). برای بقیه ، هرچه فیلم از رمان فاصله بیشتری بگیرد ، وفاداری بیشتری به آن دارد. در اینجا معجزه ، سیاسی و زیبایی شناختی مارچلو است. توضیحات



 

تفاوت فیلم با رمان چیست؟ او ابتدا در فضا (فیلم در ناپل ، نه اوکلند) و سپس در زمان (با منطق فیلمبرداری در سال 2018) فاصله می گیرد. با این تفاوت که مارچلو پنهان نمی شود ، ناپل همیشه ناپل خواهد بود ، حتی اگر در دیالوگ ها لزوماً به آن اشاره زیادی نشود ، و اگر او اقدام فیلم را در آغاز قرن 20 انجام دهد ، تکه های حال را پنهان نکنید درگیری آهنگ ها حتی فراتر از این است: از فیلم به وضوح در فیلم فیلمبرداری می شود ، سپس تصویر پردازش می شود ، و گاهی اوقات باعث می شود که قرار دادن تصاویر بایگانی که می بینیم ماهیگیران ، کارگران یا افراد گمشده در در جنوب ایتالیا ، بدون اینکه همیشه بتوان دانست که آیا این تصاویر ، تصاویر آرشیوی واقعی فراتر از قبر یا عکس های مستندی است که امروز مارچلو فیلمبرداری کرده است.

 

چگونه این همه فیلم و رمان "گرد هم آورده" است؟ آنچه جهان را برای مارتین ادن از لندن غیرقابل سکونت می کند دقیقاً همان چیزی است که وی را به نوشتن وا می دارد: اینکه بعضی چیزها هرگز تغییر نمی کنند ، طبیعت انسان باعث می شود که همیشه غالب و مسلط باشند ، و اینکه این داستانهای اخیر است که باید در صفحات کتابها یافت شود. تعداد کمی از شهرهای جهان می توانستند مانند ناپل این احساس را منتقل کنند ، که این داستانها هنوز وجود دارند ، تغییرناپذیر هستند ، که باید همیشه گفته شوند ، بنابراین پروژه لندن را به مارچلو پیوند می دهد ، که قبلا خود را در لومپن غرق کرده بود جنوا از مستند برجسته اول برجسته خود ، La Gueule du loup. اگر این اقتباس از یک "رمان بزرگ" به نظر متوسط ​​برسد (ما از مجموعه های فراعنه فراتر از ما فاصله داریم) ، کاملاً اشتباه می کنیم. تعداد کمی از فیلم ها چنین جاه طلبی بزرگ ، تقریباً انقلابی و مشترکی دارند: ما همیشه معتقد بودیم که سینما هنر گرفتن مرگ در محل کار ، یخ زدن به موقع آنچه زودگذر است بود. مارچلو با تصاویر دستکاری شده و نامطمئن خود که زمان و بافت را با هم مخلوط می کنند ، به ما نشان می دهد که این عکس است: هنر آنچه را که هرگز تغییر نمی کند به ما نشان می دهد. هیچ چیز بیشتر لندن.

- مصاحبه: LORENZO MATTOTI "شما برای ساخت فیلم باید یک سیاستمدار بزرگ باشید" -

- مصاحبه: LORENZO MATTOTI "شما برای ساخت فیلم باید یک سیاستمدار بزرگ باشید" -
در سن 65 سالگی ، لورنزو ماتوتی ، تصویرگر و نویسنده طنز فرقه ، اولین فیلم انیمیشن خود را با هجوم معروف خرس ها در سیسیل امضا کرد (در حال حاضر در سینماها) ، اقتباسی از داستانی از دینو بوزاتی. چگونه؟ یا 'چه؟ چرا ؟ او از رابطه خود با سینما ، از دیزنی گرفته تا وونگ کار وای ، می گوید. توسط آرتور سرف

شما اغلب می گویید سفید برفی اولین فیلم ترسناک است.
بله من معتقدم ، جادوگر کهن الگوی ترس است. فوق العاده قوی است که چنین وارد ناخودآگاه جمعی می شود. اگر امروز او را ببینم خیلی نگرانم می کند. از لحاظ گرافیکی ، همه عناصر ساده هستند ، همه چیز بسیار باریک است: چشم ها بزرگ ، بینی ، دندان وجود ندارد ، او تجسم خانم پیر است که می تواند بسیار خوب باشد اما او که بسیار شیطان است ، این ابهام را بازی می کند این تصویر بدیهی است که مربوط به قبل از دیزنی ، از ارجاعات به نقاشی است ، اما این روشی است که او به او می گوید ، او را وارد وحشتی ناب می کند. شیوه راه رفتن او ، لبخند او ، انرژی شرورانه باورنکردنی است. ملکه آنقدر ترسناک نیست ، مخصوصاً یک ملکه قدیمی است. تصادفی نیست که جنگ ستارگان جنگ شبیه او است. سینما برای من به شب مرتبط بود ، با شب که شروع به دیدن کابوس می کنید. این رابطه با تاریکی و هیولاها بود. دکتر جکیل و آقای هاید با اسپنسر تریسی ، یک کابوس قوی و بسیار قوی بود ، برای مدت طولانی مرا وسواس می کرد. اما سرانجام ، ما لوئیس دو فونس را نیز دوست داشتیم ، همه فیلم های او در ایتالیا دوبله شدند.

شما در برشیا ، در لمباردی به دنیا آمده اید. آیا از کودکی اغلب به سینما می رفتید؟ پدر من یک سرباز بود ، او یک کارت رایگان برای خانواده داشت ، تا وارد همه سینماها شود. این کاری بود که ما بیشتر بین برادران انجام می دادیم و دوستانمان را می بردیم. من واقعاً پرخاشگر بودم ، به دیدن همه وسترن ها ، حماسه ها ، فیلم های تفنگدار ، همه فیلم های ماجراجویی ، Maciste ، Hercules رفتم. اولین فیلمی که دیدم احتمالاً آلامو جان وین بود ، جایی که او نقش دیوی کراکت را بازی می کند. سپس فیلمهای گرگینه ، فرانکنشتاین وجود داشت. اما ما اغلب حرکت می کردیم ، سپس در آنکونا ، در دریا ، سپس در پارما ، کومو و سپس به سمت تریست بودیم. ما در حال ورود به یک شهر جدید بودیم ، ما نمی دانستیم چگونه دوست شویم ، بنابراین در مدرسه شروع به گفتن می کنید: "اگر می خواهید ، به سینما می آیید."




و با بزرگ شدن ، سلیقه شما تغییر کرد؟
سپس سینمای مستقل آمریکا ، Easy Rider و سپس آنتونیونی ، Zabriskie Point حضور داشتند. اما Zabriskie Point ، من نمی توانستم وارد شوم ، زیر 14 سال ممنوع بود. من عصبانی شدم زیرا می دانستیم که زنان برهنه و یک تصور کامل با موسیقی وجود دارد. یک روز عصر ، با یکی از دوستانم ، جلوی سینمایی که از کنار نقطه زابریسکی عبور می کرد ، قدم می زدیم و دیدیم که در گیشه هیچ کس نیست. "چه کار کنیم؟ - آیا می خواهیم وارد شویم؟ - بله ما وارد می شویم ، ما وارد می شویم." در اتاق کسی نبود ، به ردیف آخر رفتیم. این آغاز "صحنه عشق" با گیتار جری گارسیا ، از Grateful Dead بود ، آغاز یک سفر بین ستاره ای. در آن زمان ، می توانستیم کمی که می خواهیم به خانه برویم ، در واقع جلساتی نبود. شما در عمل دوم برگشتید ، در نیمه راه فیلم ، همه چیز را نفهمیدید ، سپس شروع به درک کردید: "آه ، آن مرد بد است ، آن دیگری". این مونیچلی بود که این حرف را زد و من کاملاً موافقم که این یک مدرسه عالی برای فیلمنامه نویسان است.
برای کمیک ها هم؟
بله ، همه چیزهای هالیوود در Technicolor ، peplums ، Westerns ، من این را دوست داشتم ، این یک روش رنگ آمیزی تصاویر بود که فوق العاده بود. اکنون نمی بینیم که زیردریایی زرد انفجاری از رنگ است. این چشم اندازهای خارق العاده ای است. استفاده از رنگها در زیردریایی زرد ، توسط جورج دونینگ ، با بیتل ها قبلاً انجام نشده بود ، این بسیار باشکوه است ، من را تحت تأثیر قرار داد ، این انفجار خیال ، قدرت ، انرژی. من در آن زمان قبلاً کارهای طنز را انجام می دادم و یک گفتگوی مداوم بین کمیک و سینما برقرار بود. داستان اول من ، حوادث ، تقریباً به گونه ای بود که گویی فیلم ساخته ام. همه چیز طوری ساخته شده بود که گویی یک سینمای کوچک است.
شما همچنین می توانید تأثیر تارکوفسکی یا سینمای جدید آلمان را احساس کنید.
بله همان جایی است که من فیلم های تارکوفسکی ، اولین ویم وندرس ، هرتسوگ ، فاسبیندر را دیدم. مثل منبع جدید است. اولین باری که آندری روبلف را دیدم ، ساعت 11 صبح بود ، در یک سینمای کوچک در میلان ، این یک تجربه فیزیکی ، بصری ، باورنکردنی بود و وقتی بیرون رفتم ، مثل اینکه چشم هایم تمیز شده بود واقعیت را با چشمانی تازه دیدم. اما حتی رابرت آلتمن چیزی تقریباً تارکوفسکی در مورد نحوه فیلمبرداری در حرکت ، در نشویل ، در سه زن یا در فیلم های کمتر شناخته شده اش داشت. تو هم داشتم